خرده وظایف مادری و تمدن سازی
در غالب تمدن های دنیا زنان نقش بسیار مهمی در فرهنگ و تمدن سازی داشته اند. زیرا تربیت کودک در سنینی که با مادر خود بیشترین دم خوری را دارد موجب میگردد تا روحیه و اخلاق کودک طبق تعلیماتی که از مادر، به او میرسد شکل گیرد.
در دولت شهر اسپارت و جمهوری روم برای این نقش مادری اهمیت بسیاری قائل بودند. ارزشهای یونان و روم باستان مبنی بر میهن پرستی و جنگاوری از طریق داستانهایی که مادران برای فرزندان خود تعریف میکردند به نسل بعد انتقال میافت و از زمان نو نهالی کودکانی پرورش میافتند که بتوانند در آینده برای توسعه طلبی دولت روم سربازانی مناسب باشند.
همین امر در سایر تمدن ها و ملل نیز جریان داشت در تاریخ سری مغول داستانی از ازدواج آهویی ماده و گرگی نر آمده آمده که از نسل آنها مغولها شکل میگیرند. این داستان همراه با تمام حس آزادگی و غرور از طریق داستان به نونهالان مغول انتقال یافت و سر انجام با این تربیت مادرانه بود که توانستند با حداقل امکانات امپراطوری وسیعی تشکیل دهند. سایر تمدنها مانند هند، چین و ژاپن نیز این انتقال ارزشها از طریق روایتهای داستانی – تاریخی مادرانه به کودکان را بسیار مهم می دانستند.
در فرهنگ ایرانی این انتقال ارزش به نحو قابل توجه ی انجام می شد. نخستین کلاس درس کودک ایرانی خانه اش بود که مادر داستانهای دلاوری های پهلوانان و جنگجویان را برای وی بیان می نمود. این شیوه تربیت ارزشهای جامعه مانند شجاعت، جنگاوری، غیرت، از خود گذشتگی و … را به نونهال انتقال داده و او را برای اهداف بلند مدت جامعه آماده می کرد و تعهدات وی را نسبت به جامعه مشخص می نمود. بدین ترتیب زنان خانه نشین وظیفه ای جز این نداشتند که « نشینند و زایند شیران نر». بدین ترتیب اولین تاریخ ایران یعنی تاریخ حماسی؛ به دست این زنان ایجاد شد. اکنون پر واضح است که نقش تمدن ساز زنان بسیار مهمتر از آن بود که مستقیما وارد عرصه ی سیاسی یا نظامی شده و منسبی را در دست گیرند.
جوامع غربی با تضعیف نهاد خانواده، هویت سازی ملی را طریق نهاد های آموزشی و رسانه ها مد نظر قرار دادند ولی همچنان مادران هویت فرزندان خود را با داده ها تاریخی شکل میدهند. اما متاسفانه در جامعه ما نه خبری از هویت سازی سنتی است و نه هویت سازی رسانه ای از این رو، کودکی که غالب وقت خود را با کارتونهای غربی پر می کند هویت کودک غربی را نیز اقتباس کند بدون آنکه از لحاظ ساختار فکری و فرهنگی با آن سنخیّتی داشته باشد. و حال ما زمانی در پی مقابله با تهاجم فرهنگ غربی بر می آییم که کودک بیست ساله شده و تقریبا کار از کار گذشته.
ظرفیت حال حاضر کشور ما برای تربیت مادرانه و انتقال ارزشها در خانه بسیار مناسب است. چرا که تعداد زیادی از صندلی های محیطهای آکادمیک خاصه رشته های انسانی توسط زنان و دختران پر شد و این سرمایه ای است برای نسل آینده. مادران تحصیل کرده راویان جدیدی از تاریخ این مرز و بوم اند پس باید برای آنها آموزش های خاصی در نظر گرفت. مسلما به دلیل مشغله های زیاد نمیتوان این آموزش را مانند کلاسهای درسی برگزار نمود ولی می توان در زمانهای مناسب این آموزش را انتقال داد مانند
- استفاده از صدا و سیما در مواقعی از شبانه روز که زنان خانه دار بیشتر وقت آزاد داشته و میتوانند برنامه ها را دیده یا بشنوند.
- گرد همایی ها در مراکز آموزشی و فرهنگسراهای موجود در سطح شهر
- ترویج و نشر کتابهای داستان تاریخی که مبتنی بر ارزشهای ایرانی باشد.
تاریخ شفاهی و ادبیات عامیانه به اندازه تاریخ رسمی در این نوع آموزش موثر اند از این رو داستانهای عامیانه و نقل های مردمی از تاریخ شاید سندیت تاریخی درستی نداشته باشد اما مطالب آموزشی و فرهنگ ساز کمی ندارد.
دیدگاهتان را بنویسید